عهدکردم که دگر می نخورم در همه عمر

ساخت وبلاگ
 

گر چه مستيم و خرابيم چو شب هاي دگر

باز كن ساقي مجلس سر ميناي دگر

 


امشبي را كه در انيم غنيمت شمريم

شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر

 

 

عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر

بجز از امشب و فردا شب و شبهای دگر

 


مست مستم مشكن قدر خود اي پنجه غم

من به ميخانه ام امشب تو برو جاي دگر

 


چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد

گر به جز عشق توام هست تمناي دگر

 


تاروم از پي يار دگري مي بايد

جز دل من دلي و جز تو دلاراي دگر

 


گر بهشتي است رخ تست نگارا كه در ان

ميتوان كرد به هر لحظه تماشاي دگر

 


از تو زيبا صنم اين قدر جفا زيبا نيست

گيرم اين دل نتوان داد به زيباي دگر

 


مي فروشان همه دانند عمادا كه بود


عاشقان را حرم و دير و كليساي دگر

 

”داستان عبرت انگیز...
ما را در سایت ”داستان عبرت انگیز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5nafar بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 14 دی 1396 ساعت: 15:17